گفتم که حق با من است
سرم را به دار کشیدند.
وقتی طناب دار گردنم را فشرد،
دار گریه کرد و من گریه کردم.
دست بر گردن یار انداختم،
یار گریه کرد و من گریه کردم.
خانه ام ویرانه شد،
هستی ام بر باد رفت
همسایه ها جمع شدند و گریه کردند
من گریه کردم.
چون باد پاییزی وزیدن گرفت،
گلهای من به تاراج رفت.
تا خبر به بلبل برسد،
خار گریه کرد و من گریه کرذم.
حرف دل را چون با تار گفتم
سیمهایش پاره شد.
با سوزی آرام،
تار گریه کرد و من گریه کردم.
مثنوی 32 بیتی الفبا....
برچسب : نویسنده : siahkhan بازدید : 153